بنیتا و برسامبنیتا و برسام، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

بنیتا و برسام دوقلوهای ناز ما

70روزه شدین خوشگلا......

باورم نمیشه ولی 70روز گذشت.... دارین جلوی چشام قدمیکشین...آغون آغون میگین. خنده های دلبرانه میکنین...منو که میبینین دست وپا میزنین... عزیزای مامان 70روزگیتون مبارک.از بس سر مامانتونو شلوغ کردین وقت نمیکنه بیاد اینجا واز خاطراتش باشما یادگاری بذاره...کل وقت مامان ومامان بزرگو گرفتین شیطوناااااااااااا یه سری از لباساتون براتون تنگ شده ..نمیدونم این خوبه یا نه؟؟؟!!! خوبه چون معلومه که بزرگ شدین و سالمین خدا رو شکر. بده چون داره این روزای باشما بودن به سرعت برق و باد میگذره... دوستون دارم خوشگلااااااااااااااااااااااا. ...
14 اسفند 1390

اولین ماهگرد

هوووووووووووووووووووورااااااااااااااااااا اولین ماهگرد نی نی های خوشگل ما رسید. خدایا از ته دل سپاسگزار تمام لحظه های خوب زندگیم هستم. اگر بوسیدنت مقدور بود  اگر در آغوش کشیدنت مقدور بود هزاران بار میبوسیدمت وتا دنیا دنیاست در آغوش میکشیدمت....ای خالق تمام زیباییهای زندگیم............. تو را شکرگزارم.
6 بهمن 1390

4دی پایان انتظار

٤دی ساعت ٣٠/٩ صبح بیمارستان عرفان بودیم با دایی شهروز و مامان بزرگ و بابا....دکترم شب قبلش تماس گرفت و تاریخ زایمان از ٥ دی به ٤ دی تغییر کرد. خدااااااااای من برسام عزیز ساعت١٨و١١ دقیقه ظهر و خواهر جونش ساعت ١٩و١١دقیقه ظهر به دنیا اومدن.وزن برسام ٣١٥٠ گرم و خواهرش ٢٧٨٠گرم بود. حال مامانشون خوب نبود و حدود ٣ساعتتو ریکاوری بود ولی خدا رو شکر بچه ها عالی عالی بودن....                          خداااااااایا       شکرررررررت    هزاران بار     شکررررررررررررر ...
14 دی 1390